حجاب های دیدار با امام زمان (عج)
رجل صابونی بزرگی که عمری را در اظهار ارادت به محضر مبارک امام زمان (عج) طی کرده بود، در یکی از جلسات هفتگی شان به داستان مردی صابون فروش اشاره فرمودند که به این قرار است ...
«بسم الله الرحمن الرحیم»
برخی فکر می کنند تا توسل و نامی از حضرت ولی عصر (عج) می برند می بایست به صورت حتمی و قطعی به خواسته خود برسند به ویژه بعضی افراد که درخواست شان ملاقات و دیدار با آن مولای غائب از انظار است. بزرگی که عمری را در اظهار ارادت به محضر مبارک امام زمان (عج) طی کرده بود، در یکی از جلسات هفتگی شان در این خصوص به داستان مردی صابون فروش اشاره فرمودند که به این قرار است:
مرد صالح و خیری در «بصره» عطاری می کرد، روزی در مغازه نشسته بود که دو نفر برای خرید سدر و کافور به در دکان او می آیند . از گفتار و سیمای آنان چنین دریافت که اهل بصره نیستند و از شخصیت های بزرگوار می باشند. از حال و دیار آنان پرسید ، آنها کتمان نمودند. هرچه اصرار می کند، آنان از پاسخ دادن طفره می روند. سرانجام آن دو نفر را قسم به حضرت رسول صلی الله علیه می دهد که خود را معرفی کنند . آنان می گویند:«ما از ملازمان و چاکران درگاه مبارک حضرت ولی عصر حجت ابن الحسن العسکری علیه السلام هستیم، شخصی از نوکران آن درگاه با عظمت از دنیا رفته است ، صاحب آن ناحیه مقدسه ما را مأمور کرد که از تو سدر و کافور خریداری کنیم.»
عطار می گوید: فهمیدم که آنها از یاران آن حضرت هستند، بی اختیار به دست و پای ایشان افتادم و تضرع و زاری کردم که حتماً باید مرا به آن حضرت برسانید.
یارن حضرت ، مشرف شدن به حضور آن سرور را منوط به اجاره ی آقا دانستند.
عطار می گوید: مرا به نزدیک آن جناب ببرید، اگر اجازه داد زهی سعادت و گرنه که هیچ؟! آنان از اقدام به این کار خودداری می کنند، ولی چون می بینند او با کمال پافشاری دست بردار نیست، درخواست او را اجابت می کنند.
خود عطار می گوید: بسیار خوشحال شدم . با شتاب تمام سدر و کافور را به آنها داده ، در مغازه را بستم و به دنبال آنها روانه شدم تا به ساحل دریای عمان رسیدیم.
آن دو نفر بدون احتیاج به کشتی روی آب روانه شدند. من ترسیدم که غرق شوم ، ایستادم. آنان متوجه من شدند و گفتند:« مترس! خدا را به حضرت حجت علیه السلام قسم بده، و رهسپار شو!» من چنین کردم و بر روی آب، مانند زمین خشک به دنبال آنها راه افتادم.
در وسط های دریا بودیم، دیدم ابرها پشت سر هم در آمده و هوا صورت بارانی گرفت و شروع به باریدن کرد، اتفاقاً من در همان روز صابون پخته بودم و بر پشت بام مغازه گذاشته بودم تا به وسیله تابش آفتاب خشک شوند، همین که باران را دیدم به خیال صابون ها افتادم و پریشان خاطر شدم ، به محض این خیال مادی ، ناگهان پاهایم در آب فرو رفت ، به دست و پا و تضرع افتادم، آن دو نفر به من توجه کرده و عجز و ذلت مرا مشاهده نمودند، بی درنگ به عقب برگشته ، دست مرا گرفتند و از آب بیرون کشیدند.
گفتند: این پیشامد، اثر آن خاطره صابون بود؛ بار دیگر خدا را به حضرت حجت علیه السلام قسم بده، تا تو را در آب حفظ کند! من نیز استغاثه نموده و چنین کردم مثل بار اول، روی آب با آنان رهسپار شدم . وقتی که به ساحل دریا رسیدیم ، خیمه و چادری را دیدم که همانند «شجره طور سینا» از آن ساطع و آن فضا را روشن کرده بود.
همراهان گفتند:«تمام مقصود تو در میان این پرده است.» با هم به راه خود ادامه دادیم تا نزدیک چادر رسیدیم . یکی از همراهان ، پیش تر رفت تا برای من اجازه ورود بگیرد. چادر را خوب می دیدم و سخن آن بزرگوار را می شنیدم ولی وجود نازنینش را نمی دیدم. آن شخص درباره مشرف شدن من به حضور مبارکش اجازه خواست.
آن جناب فرمود:«ردوه فانه رجل صابونی؛ به او اجازه ندهید و او را رد کنید ، ریرا او مردی صابون دوست و مادی است.» یعنی او هنوز دل را از تعلقات دنیای دنی خالی نکرده ، و لیاقت حضور در این درگاه را ندارد عطار می گوید: چون چنین شنیدم ، ناامید برگشتم و دندان طمع از دیار آن والا گهر کشیدم و دانستم که وقتی ممکن است به زیارت آن جناب برسم که دلم از آلودگی زدوده و صاف گردد.
به نقل از: «محمد لک علی آبادی، دلشدگان: شرح حال و کرامات اؤلیاء الهی، صص. 72-70
فضیلت زیارت امیرالمومنین علیه السلام و فضیلت شهر نجف اشرف
شیخ جلیل جعفر بن قولویه در کامل الزّیارات به سند معتبر روایت کرده که ابووهب قصری گفت: داخل مدینه شدم و به خدمت حضرت صادق(علیه السلام) رسیدم و عرض کردم: فدایت شوم به نزد شما آمدم و زیارت امیر المومنین(علیه السلام)نکردم. حضرت فرمود که: «بد کردی، اگرنه این بود، که تو از شیعیان ما بودی، من به سوی تو نگاه نمی کردم، آیا زیارت نمی کنی کسی را که خدا با ملائکه او را زیارت می کند، و پیغمبران و مومنان او را زیارت می کنند؟!» گفتم: فدای تو شوم من این را نمی دانستم. فرمود: «و بدان که امیرالمومنین(علیه السلام) نزد خدا بهتر است از جمیع ائمّه(علیهم السلام)، و از برای او هست ثواب اعمال همه ائمّه، و به قدر اعمال خود زیادتی و فضیلت یافته اند».
و سیّد عبد الکریم بن طاووس(رحمه الله) در فرحه الغَرِیّ از آن حضرت روایت کرده که فرمودند: «هرکه پیاده به زیارت امیر المومنین(علیه السلام) برود حق تعالی به هر گامی ثواب دو حج و دو عمره از برای او بنویسد».
و نیز از آن حضرت روایت کرده که به ابن مارد فرمود: «ای پسر مارد هرکه زیارت کند جدّم امیر المومنین(علیه السلام)را، بنویسد حق تعالی از برای او به عدد هر گامی حجّ مقبول و عمره پسندیده، ای پسر مارد، و اللّه که نمی خورد آتش جهنّم قدمی را که غبار آلوده شود در زیارت حضرت امیر المومنین(علیه السلام)خواه پیاده رود، خواه سوار. ای پسر مارد، بنویس این حدیث را به آب طلا».
و نیز از حضرت صادق(علیه السلام)روایت کرده که فرمودند: «ما می گوییم که در پشت کوفه قبری هست که پناه نمی برد به آن قبر دردناکی مگر آن که حق تعالی او را شفا کرامت می فرماید». و در حدیثی دیگر فرمودند: «خداوند عرض کرد ولایت و دوستی ما را بر آسمان ها و زمین ها و کوه ها و شهرها، قبول نکردند هیچ یک، مثل قبول کردن اهل کوفه، به درستی که در پهلوی ایشان قبری هست که هیچ غمناکی به سوی آن قبر نمی رود مگر آن که حق تعالی غمش را زایل می گرداند و دعایش را مستجاب، و او را به اهلش شاد برمی گرداند».
و در روایتی از حضرت امام رضا(علیه السلام) مروی است که فرمود: «فضیلت زیارت قبر امیر المومنین(علیه السلام)بر زیارت قبر امام حسین(علیه السلام) مثل فضیلت امیر المومنین است بر امام حسین(علیه السلام)».
و شیخ محمّد بن المشهدی به سند خود روایت کرده از اسحاق بن عمّار که گفت: شنیدم از حضرت صادق(علیه السلام)که می فرمود: «شخصی اعرابی به خدمت رسول خدا(صلی الله علیه وآله) آمد و عرض کرد: یا رسول اللّه منزل من از منزل شما دور است، و من مشتاق زیارت و دیدن شما می شوم و می آیم و شما را نمی بینم و علیّ بن ابی طالب(علیه السلام) را می بینم و مونس من می شود به حدیث گفتن و موعظه کردن، و برمی گردم با تاسّف بر ندیدن شما.
حضرت رسول(علیه السلام) فرمود که: «هرکه علی را زیارت کند مرا زیارت کرده است، و هرکه او را دوست دارد مرا دوست داشته، و هرکه او را دشمن دارد مرا دشمن داشته است، این حدیث را از من به قوم خود برسان و هرکه برود بعد از وفات علی(علیه السلام) به زیارت او چنان است که به زیارت من آمده باشد، و من جزا می دهم او را در قیامت، و جبرئیل و صالح مومنان که امیر المومنین است». و غیر این ها از اخبار دیگر.
وامّا فضیلت نجف اشرف پس زیاده از آن است که در این مختصر ذکر شود، و شیخ عالم جلیل و فقیه بی بدیل شیخ خضر شلال(رحمه الله) در مزار خود فرموده که: استفاده می شود از وجوه عقل و نقل که روضه حضرت رسول و روضه پسر عمّش و هم چنین روضات سائر ائمّه(علیهم السلام) افضل است از مسجد الحرام که فضیلت نماز در آن مقابل هزار نماز در جای دیگر، با آن که نماز در مسجد پیغمبر(صلی الله علیه وآله)مقابل ده هزار نمازی است که در جای دیگر کرده شود. به خصوص بعد از ملاحظه روایتی که از حضرت صادق(علیه السلام)منقول است که فرمودند که: «بیتوته ـ یعنی شب به روز آوردن ـ در نزد امیر المومنین(علیه السلام) مقابل عبادت هفتصد سال است، و بیتوته نزد سیّد الشّهداء(علیه السلام)مقابل هفتاد سال عبادت است، و نماز نزد امیر المومنین(علیه السلام)مقابل دویست هزار نماز است».
و از مولای ما حضرت امام رضا(علیه السلام) مروی است که فرمودند: «یک روز جوار امیرالمومنین(علیه السلام)بودن بهتر است از عبادت هفتصد سال، و نزد سیّد الشّهداء(علیه السلام) از هفتاد سال»، انتهی. تمام شد کلام آن مرحوم.
و جناب سیّد العلماء و الفقهاء آقا سیّد مهدی قزوینی در کتاب فلک النّجاه فرموده که: شنیدم از بعض مشایخ خود که همه ثقه بودند آن که یک نفس کشیدن در نزد امیر المومنین(علیه السلام)مقابل عبادت چهار صد سال است. تمام شد کلام مرحوم سیّد.
و روایت شده از امیر المومنین(علیه السلام) که فرمود: «اوّل بقعه ای که خدا را در آن عبادت کردند پشت کوفه است. چون خدا امر کرد ملائکه را که آدم را سجده کنند، در این جا سجده کردند».
و از حضرت صادق(علیه السلام) منقول است که: «نجف کوهی بود و آن همان کوهی بود که پسر نوح(علیه السلام)گفت که پناه می برم به آن از غرق شدن، و بر روی زمین کوهی از آن بزرگ تر نبود، پس حق تعالی وحی نمود به آن کوه که آیا به تو پناه می برند از عذاب من؟ پس آن کوه پاره پاره شد، و در بلاد شام ظاهر شد، و ریگ بسیار ریزه شد و بعد از آن جای آن کوه دریای عظیمی شد و آن دریا را، نَیْ می گفتند، و چون آن دریا خشک شد گفتند: نَیْ جَفّ»، یعنی دریای نی خشکید، پس به بسیاری استعمال برای آسانی گفتار «نجف» گفتند.
و وارد شده: «نجف قطعه ای است از کوهی که حق تعالی با حضرت موسی(علیه السلام) بر آن سخن گفت، و حضرت عیسی(علیه السلام)را بر این موضع تقدیس کرد و بزرگ گردانید، و حضرت ابراهیم(علیه السلام) را در این مکان خلیل خود گردانید، و حضرت محمّد(صلی الله علیه وآله) را در این محل حبیب خود گردانید، و آن را مسکن پیغمبران ساخت».
و نیز روایت شده که: «هیچ مومنی نمی میرد در بقعه ای از بقعه های زمین مگر آن که به روحش میگویند که ملحق شو به وادی السّلام که صحرای نجف است، و آن بقعه ای است از جنّت عدن».
و به سند معتبر از اصبغ بن نباته منقول است که: حضرت امیر المومنین(علیه السلام)به صحرای نجف رفت و ما از عقب آن حضرت رفتیم دیدیم که بر پشت خوابیده است بر روی زمین، قنبر گفت: یا امیر المومنین جامه در زیر شما بیندازم. فرمود که: «نه، نیست مگر تربت مومنی یا نشستن در پهلوی مومنی»، پس فرمود: «ای پسر نباته اگر پرده از روی شما بردارند هر آینه خواهید یافت ارواح مومنان آن را که در این صحرا حلقه حلقه نشسته اند و به زیارت یکدیگر می روند و با یکدیگر سخن می گویند، و روح هر مومنی در این جا است ولی روح هر کافری در برهوت است». و برهوت وادی است نزدیک یمن.
و در ارشاد القلوب و فرحه الغَرِیّ روایت کرده اند که مرد صالحی از اهل کوفه گفت: من در شبی بارانی در مسجد کوفه بودم، ناگاه دری را که در جانب قبر مسلم است کوبیدند، چون در را گشودند جنازه ای را داخل کردند و در صفّه ای که برابر قبر مسلم است گذاشتند، یکی از ایشان را خواب برد. در خواب دید که دو شخص نزد جنازه حاضر شدند و یکی به دیگری گفت که: ببین ما را با او حسابی هست تا از او بگیریم پیش از آن که از رصافه بگذرد، که بعد از آن ما را به نزدیک او نمی توانیم رفت. پس بیدار شد و خواب را برای رفیقان خود نقل کرد و در همان ساعت آن جنازه را برداشتند و داخل نجف کردند که از حساب و عذاب نجات یابد....
شکافتن دیوار کعبه و تولد امام علی(ع) در دیدگاه اهل سنت
شایان ذکر است که این رویداد با اندکی تفاوت در منابع بسیاری ذکر شده است و از شگفتیهای این واقعه مهم تاریخی این است که فاطمه نه از درب خانه بلکه با شکافته شدن دیوار آن وارد کعبه گردید تا این رویداد عجیب دلیل و برهانی روشنتر بر معجزه باشد و آیندگان نتوانند آن را پدیدهای تصادفی و اتفاقی قلمداد کنند و جالب این است که پس از گذشت قرنها از آن رویداد مهم و تجدید ساختمان کعبه و تعمیر آن و پر کردن جای شکاف با نقره، هنوز هم اثر شکاف بر دیوار خانه، خود را نمایان میسازد.
به گزارش نامه، به نقل مورخان و محدثان مشهور ولادت امام علی(ع) در سیزدهم رجب سی سال بعد از عامالفیل در درون خانه کعبه روی داده است و جریان از این قرار است که: «یزید بن قعنب گوید: من و عباس بن عبدالمطلب و گروهی از خاندان عبدالعزی در برابر خانه خدا نشسته بودیم که ناگهان دیدیم فاطمه بنت اسد، مادر امیرمؤمنان(ع) که به آن حضرت حامله بود و نُه ماه از مدت حملش میگذشت با حالتی خاص که حاکی از درد زایمان بود وارد شد و به درگاه خداوند عرض کرد: پروردگارا! من به تو و پیامبران و کتابهایی که از جانب تو فرستاده شدهاند ایمان دارم و سخن جدم ابراهیم خلیل را تصدیق و باور دارم که او این خانه والا را بنا کرده و به حق این فرزندی که در شکم دارم سوگند میدهم که وضع حمل مرا آسان کنی.
یزید بن قعنب گفته: در این هنگام دیدم دیوار پشت کعبه شکافت و فاطمه وارد کعبه شد و از چشمان ما ناپدید گشت و دیوار به هم چسبید. برخاستیم که قفل در خانه کعبه را باز کنیم، قفل باز نشد، دانستیم که این رویداد به فرمان خدا رخ داده است. پس از چهار روز که گذشت فاطمه از خانه کعبه بیرون آمد و نوزادش امیرمؤمنان(ع) را روی دست داشت و گفت: من بر زنان گذشته تاریخ برتری یافتهام زیرا آسیه دختر مزاحم، خدا را به صورت پنهانی در جایی عبادت میکرد که عبادت خدا در آنجا جز از روی ناچاری سزاوار نبود، و مریم دختر عمران آن شاخه خشکیده خرما را با دستش تکان داد تا آنکه خرمایی تازه از آن فرو ریخت و خورد. ولی من وارد خانه خدا شدم و از میوهها و نعمتهای بهشتی خوردم و وقتی خواستم خارج شوم هاتفی به من گفت: فاطمه! او را علی نام بگذار، چرا که او بلند مرتبه است و خداوند علی اعلی میگوید نام او را از نام خودم مشتق ساختم و او را به آداب و اخلاق خودم تربیت کردم و از علوم پیچیده خود آگاهش نمودم او کسی است که بتها را در خانه من میشکند و بر بام خانهام اذان میگوید و مرا به مجد و بزرگواری یاد میکند. خوشا به حال کسی که او را دوست بدارد و از او فرمان برد و وای بر کسی که او را دشمن بدارد و فرمانش نبرد.
شایان ذکر است که این رویداد با اندکی تفاوت در منابع بسیاری ذکر شده است و از شگفتیهای این واقعه مهم تاریخی این است که فاطمه نه از درب خانه بلکه با شکافته شدن دیوار آن وارد کعبه گردید تا این رویداد عجیب دلیل و برهانی روشنتر بر معجزه باشد و آیندگان نتوانند آن را پدیدهای تصادفی و اتفاقی قلمداد کنند و جالب این است که پس از گذشت قرنها از آن رویداد مهم و تجدید ساختمان کعبه و تعمیر آن و پر کردن جای شکاف با نقره، هنوز هم اثر شکاف بر دیوار خانه، خود را نمایان میسازد.
ولادت امام علی(ع) در کتب اهل سنت
1. حافظ ابو عبدالله محمد بن عبدالله، معروف به حاکم نیشابوری، که همه بزرگان اهل سنت او را مورد اعتماد و استناد دانسته اند و خود از بزرگان ایشان است. در کتاب بسیار معروفش، «مستدرک صحیحین» می گوید: روایات متواتر است که فاطمه بنت اسد، امیرمؤمنان علی بن ابی طالب ـ کرّم الله ـ وجهه، را در خانه کعبه به دنیا آورده است.
2. شاه ولی الله احمد بن عبدالرحیم دهلوی، محدث متعصب اهل سنت، در کتاب «ازاله الخفا» می نویسد: «بی گمان روایات متواتر است در این که فاطمه بنت اسد، امیرالمومنین علی بن ابی طالب را در درون کعبه به دنیا آورد، بدون تردید او در روز جمعه سیزدهم رجب، سی سال بعد از عام الفیل، در خانه کعبه به دنیا آمده است، و هرگز پیش از او یا بعد از او کسی در خانه کعبه زاده نشده است.»
3. شهاب الدین ابوالثناء، سید محمود آلوسی، صاحب تفسیر آلوسی، در شرح بر قصیده عینیه عبدالباقی افندی می نویسد: ولادت امیرمؤمنان کرم الله وجهه در درون کعبه، در سراسر دنیا مشهور است و در کتابهای هر دو فرقه شیعه و سنی روایت شده است، و هرگز در مورد غیر ایشان چنین فضیلتی ثابت نشده است.
4. نورالدین علی بن محمد بن صباغ مکی، از دانشمندان معروف اهل سنت، مشهور به ابن صباغ مالکی در کتاب «الفصول المهمّه» با سلسله سند از ابن مغازلی، از امام سجاد ـ علیه السلام ـ مبنی بر ولادت امام علی ـ علیه السلام ـ در درون خانه کعبه نقل کرده است که: پیش از او کسی در بیت الله الحرام متولد نشد، و این برتری ویژه اوست از سوی خداوند برای ابراز کرامت و شرافت و شکوهمندی او»
منابعی از اهل سنت که به طور صریح به شکافته شدن دیوار کعبه اشاره کردهاند نیز عبارتند از:
1. محمد شریف خان شیروانی در کتاب «چوتهی کتاب» به ولادت امام علی ـ علیه السلام ـ در درون کعبه و شکافته شدن دیوار کعبه و شنیده شدن صدای هاتف غیبی تصریح کرده است.
2. مولوی حافظ حکیم ظهیر احمد سهسوانی در کتاب «ظهیر البشر» در احوال و فضائل ائمه می نویسد: «چون خداوند اراده نمود که شرفی بر شرفهای کعبه بیفزاید، دیوار کعبه را بشکافت و فاطمه بنت اسد را به درون کعبه فرا خواند و فاطمه فرزندش علی را در درون کعبه به دنیا آورد.»
3. علامه حسن بن امان الله مولوی عظیم آبادی هندی، درکتاب تجهیز الجیش جریان ولادت امام علی ـ علیه السلام ـ را طبق روایت «بشائر المصطفی» از یزید بن قعنب نقل کرده است.»
4. دکتر محمد شاه قادری، دانشمند و پزشک نامی سرزمین لاهور، در کتاب «مصباح المقربین» تصریح می کند که امیرمؤمنان در درون کعبه متولد شد و تصریح می کند که مادر آن جناب در حال طواف کعبه بود که او را درد زایمان گرفت، دیوار کعبه شکافته شد و فاطمه بنت اسد به درون کعبه فرا خوانده شد، سپس تأکید می کند که هرگز چنین شرف و فضیلتی به جز امیرمؤمنان برای احدی نصیب و میسر نشده است...
بنابراین با بررسی متون تاریخی به این نتیجه می رسیم که جریان ولادت امام (ع) و شکافته شدن دیوار کعبه در منابع متعددی از اهل سنت نقل شده است که برای نمونه به شماری از آنها اشاره کردیم.
منبع: مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات